کجایی ...
تموم سهم من از تو همین بود
شب های بی تو بود سرد و تب آلود
رسیدی دیدمت اما نموندی گمت کردم چه قدر آسون چه قدر زود
چه قدر سخته چه قدر دیره کجایی
ببین دنیا چه دلگیره کجایی
حقیقت داره تو دوری ولی خوب خیالم با تو در گیره
کجایی ...کجایی .... کجایی ....
از قصه هامون غصه ام میگیره
میری و زوده میاد میمیره
هروز دل من بیشتر می سوزه
یه روز زیاده دنیا دو روزه
همیشه یاد تو دور و برم بود
خیالت بالش زیره سرم بود
همین که بی خبر از تو نباشم
از اول آرزوی آخرم بود
یه عمر با من این زخم تازه
نترسونم نگو قصه اش درازه
نمی ترسم ، نمی زارم ، نمیشه
نمی تونی نباشی بی اجازه
از قصه هامون غصه ام میگیره
میری و زوده میاد میمیره
هروز دل من بیشتر می سوزه
یه روز زیاده دنیا دو روزه
« رضا صادقی »
|